داستان کوتاه کلاس فلسفهيه روز يه استاد فلسفه مياد سر کلاس و به دانشجوهاش ميگه: «امروز ميخوام ازتون امتحان بگيرم ببينم درسهايي رو که تا حالا بهتون دادمو خوب ياد گرفتين يا نه...!»بعد يه صندلي مياره و ميذاره جلوي کلاس و به دانشجوها ميگه: «با توجه به مطالبي که من تا به امروز بهتون درس دادم، ثابت کنيد که اين صندلي وجود نداره!»دانشجوها به هم نگاه کردن و همه شروع کردن به نوشتن روي برگه.بعد از چند لحظه يکي از دانشجوها برگه شو داد و از کلاس خارج شد.روزي که نمره ها اعلام شده بود، بالاترين نمره رو همون دانشجو گرفته بود!اون فقط رو برگه اش يه جمله نوشته بود: «کدوم صندلي؟» + نوشته شده در چهارشنبه پانزدهم اسفند ۱۳۹۷ ساعت 0:5 توسط آیدا سیاه پوش | بخوانید, ...ادامه مطلب
داستان کوتاه کلاس فلسفهيه روز يه استاد فلسفه مياد سر کلاس و به دانشجوهاش ميگه: «امروز ميخوام ازتون امتحان بگيرم ببينم درسهايي رو که تا حالا بهتون دادمو خوب ياد گرفتين يا نه...!»بعد يه صندلي مياره و م, ...ادامه مطلب